شکست پرسش های کلیشه ای
مدتی هست در مورد مسائل زنان ننوشتم،چالش کلیشه برعکس بهانه شد تا حرف هایی رو که مدت هاست دوست دارم بیان کنم رو بالاخره بنویسمشون نه به عنوان موافق این چالش و نه حتی مخالف فقط "بهانه ای" شد.
این رو بگم اگر شما از جمله افرادی هستید که مذهبی نیستید اسلام رو قبول ندارید یا تفکر سکولار دارید به این معنا که می گید دین رو چه به مسائل زندگی،در دایره این بحث قرار نمی گیرید،چون این متن از اساس با تفکر شما در تضاده پس بحث کردن پیرامونش فقط زمان شما رو هدر می ده.شما در همون زمینه فکری خودتون تلاش بکنید و سعی کنید به خواسته هاتون برسید.
خب پس این متن در مورد زنان مسلمان و معتقد هست و اونها رو مخاطب خودش قرار می ده.
ببینید عزیزان،من از اساس فمینیست اسلامی رو ترکیب نامانوسی می دونم،چرا که دین اسلام پیش از اینکه جنبشی به نام فمینیسم شکل بگیره از حقوق زنان صحبت می کنه و حتی جایگاه برابری رو به لحاظ انسانی براشون قائل میشه و حضرت محمد(ص)به عنوان پیشتاز و یک مصلح اجتماعی به تغییرات بنیادینی در مسائل زنان دست می زنه.برای فهم بهتر تلاش های ایشان معتقدم بایستی خودمون رو در همان موقعیت تاریخی و فرهنگی فرض کنیم.وضعیتی که زنان با چهار پایان هم پایه در نظر گرفته میشدند و به همراه اموال مردان به ارث می رسیدند،دختران زنده به گور میشدند یا به کنیزی فروخته میشدند.زنان در هیچ فرآیند اجتماعی مشارکت داده نمی شدند.پیامبر اسلام جنبشی رو شروع کردند و کلید زدند که از اساس هیچ پذیرشی در اجتماع خودش نداشت و حتی منجر به طرد شدن و اهانت به ایشان شد.ولی همچنان بر خواسته های خودشون در خصوص حقوق زنان پافشاری کردند تا به نتیجه برسه و حاصلش این شد:به زنان ارث می رسد.زنان می توانند برابر با مردان علم آموزی کنند.آن ها می توانند در اجتماع فعالیت داشته باشند.ثروتشان متعلق به خودشان است.زنده به گور نمی شوند.با مردان برابرند و تنها تقوا هریک از آن ها را برتری می دهد.بابت شیر دادن به فرزندانشان بابت نظافت خانه هیچ وظیفه ای ندارند و می توانند پول دریافت کنند.آن ها می توانند در پیمان ها همانند مردان مشارکت کنند و حق رای داشته باشند.آن ها می توانند به خواست خودشان در جنگ ها حضور داشته باشند و حتی اسلحه به دست بگیرند.آن ها این حق را دارند که از ازدواج امتناع کنند.
این قوانین در مقایسه با شرایط پیش از خودش بسیار مترقی و پیش رو بود که شرایط زنان رو در جامعه بدوی شبه جزیره عربستان تغییر داد.ضمن اینکه آخرین وصیت پیامبر اسلام با تاکید بر این نکته بود که به زنان احترام بگذارید.
سوال:چند نفر از مدعیان حقوق زنان در زمانه ما چه مرد و چه زن حاضرند چنین هزینه ای برای تفکراتشان بپردازند؟
چند نفر خواست هایی به این اندازه متفاوت و مترقی تر از وضعیت کنونی جامعه خودشان در مسائل زنان دارند؟
چند نفرشان موفق شده اند؟
و سوالاتی دیگر که برای من وجود دارد و دغدغه هست:چرا خواست ها و مطالبات مطرح شده از سوی پیامبر اسلام در جامعه اسلامی ایرانی اینقدر کمرنگ است؟
چرا زنان خانه داری و شیر دادن به فرزندان را وظایف خود تلقی می کنند؟
چرا نفقه گرفتن و مهریه و صیغه شکل نازلی پیدا کرده ولی مسائلی مثل ازدواج سفید و تن فروشی دارای ارج و قرب شده است؟
چرا زنان جامعه با قوانین مصوب در ارتباط با مسائل خودشان آگاهی ندارند؟
گشت ارشاد آیا در تناقض صریح با اصل احترام به زنان از سوی پیامبر اسلام نیست؟
چرا گشت امنیت جایگزین گشت ارشاد نمیشود تا زنان در آرامش بتوانند در جامعه حضور داشته باشند؟
چرا مسئله حضور حضرت زهرا(س) در مسجد و دفاع از حق خودش به عنوان یک انسان به سبب مالکیت فدک در منبرهای اسلامی در ایران به تبعیت و پشتیبانی از ولایت مطرح می شود و نه تلاش زنی در قرن ها پیش برای مطالبه حق خود؟
چرا تنها به حضرت معصومه(س) اشاره میشود که مجرد ماندند و اشاره ای به تمام دختران امام موسی کاظم(ع)نمیشود که هیچ کدامشان ازدواج نکردند و برای تبلیغ دین به شهرها و کشورهای همجوار رفتند؟
چرا به زنان رزمنده در سپاه پیامبر اشاره ای نمیشود و صرفا به اینکه در جنگ ها پرستار بوده اند،پرداخته می شود؟
چرا گفته نمی شود که حضرت خدیجه (س)با وجود تمام محاسنی که داشته اند اگر در جامعه امروزی بودند به سبب بیوه بودن و تفاوت سنی با حضرت محمد(ص)،پذیرش نمی شدند؟
چرا گفته نمیشود که حضرت زینب (س)که حقیقت کربلا را زنده نگه داشت،در اجتماع مردمان صدایش شنیده شد و در پستوی خانه اش نمانده بود؟
و چندین پرسش دیگر که میشود مطرح کرد و تامل کرد که آیا اسلامی که در ایران وجود دارد و شناخته میشود و تبلیغ می شود،آیا همان دینی است که حضرت محمد(ص) برای انسان ها آورد؟
به این ها اضافه کنید که یکی از شخصیت های قرآن زنی به نام آسیه است که به سبب ایمانش از همسرش"نافرمانی" می کند.
به این ها اضافه کنید صفورا را که از پدرش می خواهد"مردی را که به تازگی شناخته و قابل اعتماد یافته" بپذیرد و به او کاری بدهد.
به این ها اضافه کنید احکام مربوط به مسائل زنان را که با تغییر شرایط اجتماع با کمترین تغییر مواجه شده است.