چهارشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۳۴ ق.ظ
دیدیم همه دارند در مورد شعر مطیعی نظر می
دن،گفتیم ما که کارشناس محترم هستیم چرا نظرمون رو بیان نکنیم؟!عرضم به خدمتتون که
چند تا نکته هست در رابطه با شعری که خونده شد:
اولا من هیچ گونه توهینی در این شعر ندیدم و
متوجه نمی شم این اصرار بر هاله مقدسی در اطراف رئیس جمهور فعلی از کجا نشات گرفته
و به واقع ما داریم به کجا می ریم؟!به جایی که تلاش کنیم فضا باز بشه با جانبداری
از یک شخص فضای مخالفت رو تنگ می کنیم.
دوما می گن شعر مطیعی مصداق آتش به اختیار تر و
تمیز بود!شعر مطیعی سیاسی بود چه ربطی به فرهنگ داشت؟!چرا اینقدر مستقیم و راحت و
زود!!!می خواهید به هدف برسید.چرا نمی دانید
کار فرهنگی یعنی زحمت یعنی هنر یعنی عرق ریختن و فکر کردن،ساعت ها مطالعه کردن نه
صرفا یک سیاهه تحویل مردم دادن و بعد هم غلو کردن که بله این بود آتش به
اختیار.چرا اینقدر همه چیز رو تنزل می دید و بی ارزش می کنید؟!مطیعی شعر خواند یک
شعر سیاسی،همین نه چیزی بیشتر.
سوما گفته میشه :چرا تریبون مصلی در اختیار گروه
فکری خاصی هست.منم موافقم در اختیار گروه های فکری دیگر هم باشد و اگر قرار بر این
شد که دیگرانی هم باشند به دو گروه اصلاح طلب ها و اصول گراها منحصر نشوند،این دو
جریان اگر کمی از سرو صدای اضافی شان کم کنن و اجازه بدن گروه ها و جریان های دیگر
هم نفس بکشن واقعا ممنون میشیم.اصلا زمینه اش سیاسی نباشد صرفا، فرهنگی هم باشد
اجتماعی هم باشد.
پاسخ:
احمدی نژاد که الان تو عرصه سیاست نیست،لگد زدن به یه مرده سیاسی نفعی نداره فقط می تونه به این جریان روحانی تداوم ببخشه و خب خون حیات بخش این جریان هم صرفا با کوباندن احمدی نژاد،به غلیان در میاد.اگر ملاکت برای حمایت از روحانی،رودررویی اش با رهبر هست پس باید طرفدار احمدی نژاد هم باشی،چرا نیستی؟!
اینقدری که هاله مقدس اطراف روحانی می بینم زمان احمدی نژاد ندیدم،فضایی درست شده که عملا هیچ کسی حق اظهار مخالفت با رئیس جمهور رو نداشته باشه.از طرفی با تقویت گروه های تندرو و نسبت دادنشون به مخالفین روحانی که دو تا نتیجه داره گروه های متعادل رو متمایل به تندرویی می کنند وجه انتقاد رو تا سطح تحجر تنزل می دن.از طرفی با بهره گیری از افراد به ظاهر روشنفکری که غم نام دارند و غم نان ندارند.جوری فضا رو ایزوله می کنند که شما حتی نتونید به مخالفت فکر کنید،این استبداد نو هست.
پاسخ:
واقعا استخوان آدم رو خرد می کنه
موافقم
پاسخ:
سلام عیدتون مبارک:)
اینکه طرفداران/موافقان یک نفر بخوان اقدامش رو به یک مسئله ای نسبت بدهند و قضیه رو مصادره به مطلوب بکنند برای جریان خاصی دلیل نمیشه که ما هم بپذیریم اینطوری هست.
من برای هیچ تریبونی تقدس خاصی قائل نیستم.تریبون برای صحبت کردن هست دیگه و اینکه نگران نباشید ما بیش از سی ساله که در وضعیت حساس کنونی هستیم!و چشم همه رسانه های خارجی به ما دوخته شده و از این بابت رئیس جمهور بیشتر در معرض نقد هست که بیشترین هجمه رو نسبت به مخالفینش داشته و بدترین اهانت ها رو بیان کرده و از وجه وحدت در راستای خلاف جهت با رهبر مردم حرکت کرده و حرف ها زده،اصولا در این میان مطیعی فقط دیوارش کوتاه بوده چون مصونیت سیاسی رئیس جمهور رو نداره.
دین اسلام دینی که توش سیاست و مذهب به هم گره خورده و افراد آزاد هستند در هر قشر و طبقه ای موافقت و مخالفت و دیدگاهشون رو در مورد مسائل سیاسی بیان کنند ،اتفاقا کسی که مداح اهل بیت هست بیشتر باید با این مسائل خو بگیره و حرف بزنه نه تنها این اشخاص که از حوزوی ها هم انتظار می ره به جای نشستن در کنج شبستان و دعا خوندن و انجام فرایض الهی در میان مردم باشند و از دردهای مردم حرف بزنند.
خواهش می کنم:)
پاسخ:
خوندم پست ایشون رو ولی من طرز تلقی مردم رو درست می دونم،ایشون مثال نقضی که تایید کنه جریان های دیگر هم از تریبون صحبت کردند نیاورده، صرفا از جریان اصول گرا و نسبت دادن کار مطیعی به حزب سیاسی خاصی تبری جسته.
پاسخ:
به نظر من دم دست ترین برداشت از کار فرهنگی شعر خوندنه اونم از تریبون مصلی اونم اینقدر رو و مستقیم رفتن سر اصل موضوع!و اینقدر آمیخته با جبهه گیری های سیاسی.مطیعی یک شعر سیاسی خوند همین!من متوجه این همه اغراق و بزرگنمایی درباره کار ایشون نمیشم!(اینم بگم با کارش مخالف نیستم ولی عملکردش سیاسی بود ربطی به فرهنگ و آتش به اختیار نداشت!دارن ربطش می دن کاهلان به ظاهر رهرو!!)
واقعا کی قراره بیشتر به خودمون زحمت بدیم؟!کی قراره از سطح فراتر بریم؟!فقط شعار دادن که بله فلان چیزها برامون ارزش داره،ارزش نیست!ارزش هرچیزی رو زمان و توانی که براش صرف شده مشخص می کنه
پاسخ:
روحانی جز تایید کننده های جریان 78 هست:))
آشنا بعد از پیروزی روحانی تو سخنرانیش جریان 88 رو فتنه گر می خونه.شما ببینید این جریان با خودشون چند چند هستن بعد بیایید ببینید اصلا قابل دفاع هستند یا خیر یا قابل اعتماد و اتکا هستند یا خیر.شما طرف جریانی ایستادید که در این نظام حل شده اند و صرفا به خاطر کسب قدرت تغییر چهره دادند فردا که شاخص دیگری شاخک های افکار عمومی رو به سمتشون متمایل کنه این آقایون تغییر جهت میدن.
نکته ای که در خصوص جریان های تندرو و افراد به ظاهر روشنفکر خدمتتون گفتم راهکار جریان های سرمایه داری برای تضعیف جریان های مخالفه و معمول هست هم توی ایران هم خارج از ایران و برای من اثبات شده ست اما به دلایلی تمایلی به اسم بردن ندارم از سایت ها و روزنامه هایی که هزینه کننده اصلیشون جریان کارگزاران که مستقیما با جریان سرمایه داری گره خوردند.
یا حق
پاسخ:
اسمش رو چی بذاریم؟:))
پاسخ:
یکی که اسلحه می کشه قابل دفاع نیست،کاری که نظم و قانون رو بر هم بزنه بایستی باهاش برخورد بشه تفاوتی نباید باشه بین مداح و ...
آره خوبی فضای مجازی اینه که هر فردی می تونه یک رسانه باشه
پاسخ:
در مورد خط آخر اگر مخالفت باهاش از این زاویه بود ایرادی نداشت اما حرفای گفته شده کمتر از این مسیره
پاسخ:
عادت ندارم حرفام رو در پاسخ به مخاطبانم تکرار کنم شما پست رو جوری که مایل بودید خوندید و اون طور که مایل بودید جبهه گرفتید و نتیجه گیری...
اهمیتی نداره...
شما تمایل دارید اعتراف بگیرید و من رو وادار کنید تا تزهای فکری شما رو تکرار کنم و روی بخش های موردعلاقه تان تاکید کنم تا راضی بشید من علاقه ای به فرمانبرداری از شما نشون ندادم و این شما رو ناراحت کرده وگرنه همه اون چیزی که لازم بود رو بیان کردم اگر بی تعصب مطالعه می کردید
پاسخ:
کماکان توهینی نمیبینم در این شعر
پاسخ:
شما کلا تهمت زدید و قضاوت کردید و خودتون رو حق پنداشتید و با همین پیش فرض تا الان جلو آمدید من به طور کلی کامنتایی از این دست رو بی پاسخ می گذارم و الان خیلی از اصول خودم پایین آمدم که تا الان هم پاسخگوی شما بودم وگرنه پاسخ دادن و رج به رج شکافتن حرفام ساده ترین و معمول ترین کاری که انجام می دم و برام زحمتی نداره اما برای افرادی که برای حرفم وقت نگذاشتن و درست مطالعه نکردن و با تهمت جلو آمدن وقتی نمی ذارم و این یه مقابله به مثل هست این از این
اول اینکه شما می فرمایید که چرا تریبون در اختیار همه جریان های فکری نیست و چرا من به این قضیه منتقد نیستم؟
من گفتم که با این رویه که الان در نظام هست مخالفم و اصولا معتقدم همه افراد حق آزادی بیان و پس از بیان بایستی داشته باشند،هدف من مشخصه و در همین مسیر دارم حرکت می کنم تفاوتی نمی کنه چه اشخاصی مقابل این طرز فکر بایستند یا نظر مخالفی باهاش داشته باشند.این رو شما می تونستید از بند سوم نوشته من متوجه بشید و نیازی به این همه بحث نبود به واقع.
دو اینکه من و شما در میزان نامطلوب بودن وضعیت حال حاضر کشور با هم اختلاف نظر داریم شما تصور می کنید فضا کاملا دیکتاتوری هست و تاکیدتون هم روی شخص رهبر قرار گرفته.خب از نظر من اینطور نیست که وضعیت کشور ما اینقدر ها هم بد باشه.ایران در کنار ترکیه و اسرائیل با شاخص های دموکراسی جز دموکرات ترین کشورهای خاورمیانه هستند.(اگرچه من اسرائیل رو به به عنوان کشور به رسمیت نمی شناسم،ولی توی تحلیل ها اینطور برآورد شده در خصوص سیاست های داخلی اش)اگر توی این کشور دیکتاتوری و دیدگاه رهبری دیدگاه غالب بود خاتمی به قدرت نمی رسید و هشت سال کار اجرایی نمی کرد،هاشمی رفسنجانی ملاقات های متعدد با مقامات آمریکایی نمی تونست انجام بده،و برجام به امضا نمی رسید.حتی احمدی نژاد چهار سال دوم ریاست جمهوریش رو بر مبنای مقابله با رهبر گذاشت و دست دوستی به سمت آمریکا دراز کرد (اگرچه این قضایا چندان رسانه ای نشد و شما بایستی به کتاب حسین موسویان دیپلمات سابق ایرانی مراجعه کنید و کتاب هایی از این دست)اوباما این دست دوستی رو رد کرد و برای رهبر نامه نوشت و پاسخ دریافت کرد.سه جریان فکری در ایران حاکمه در همین زمینه رابطه با آمریکا یک تفکر معتقده به هیچ وجه نباید مذاکراتی صورت بگیره به این جریان می گن جریان شریعتمداری.جریان دوم موافق و خوشبین تفکر خاتمی و هاشمی رفسنجانی.جریان سوم موافق مذاکره هست اما بدبینه تفکر رهبری.سیاست خارجی ما در تمام این سال ها و دوره های ریاست جمهوری بر همین مبنا پیش رفته.سیاست داخلی رئیس جمهور هایی هم که تا الان سرکار آمدند بر همین مبنا با هم متفاوت بوده و شما نمی تونید همه رو شبیه هم ببینید وقتی تشابهی در عملکرد ها نیست،پس دیکتاتوری حاکم نبوده.شاید بگید حرف من چه ارتباطی به سیاست خارجی و رابطه به آمریکا داشت؟!مثالی بود این ارتباط با آمریکا تا با وجه ساختار سیاسی ایران و جریاناتی که وجود داره آشنا بشید،این رویه سه تفکر در سیاست های داخلی هم حاکمه.رهبر ایران دیدگاه هایی داره این دیدگاه ها گاهی در بین مردم قابل پذیرش و گاهی نیست.وقتی سه جریان قدرت وجود داره همه این سه جریان در اتفاقات تلخ و شیرینی که اتفاق افتاده سهیم هستند شما می خواهید زندانی های سیاسی رو به رهبر نسبت بدید می تونید این کار رو انجام بدید،ولی خوبه بدونید جریان اطلاعات و امنیت در ایران بخشی اش در دست دولت و بخشیش در دست رهبر.شما شاید اسم اطلاعات رو شنیده باشید و اسم ضد اطلاعات رو نشنیده باشید این سازمان در مقام رسیدگی به تخلفات اطلاعات هست.مقصر یابی و پیدا کردن متهم در اتفاقات 88 کار چندان ساده ای نیست و من واقعا اطلاعی در مورد دست داشتن یا نداشتن رهبر در این جریانات ندارم.چون واقعا سیاست یک جایی به مسائلی می رسه که خیلی پیچیده هست.
ولی در کل من هم توافقی با خشونت بر علیه مخالف و بستن فضای نقد و...ندارم و معتقدم جریان اصلاحات که مدعی آرمان آزادی حتی اگر خودش عامل نباشه بر بستر همین ادعاش میشه پیش رفت و از این فرصت استفاده کرد تا به عقب برنگردیم از وجه اینکه جریان های مخالف رو در اقلیت و سکوت خفه کنیم.اگر ملاک آزادی هست فرقی نمی کنه چه کسی یا چه حزبی مقابل این تفکر بایسته
پاسخ:
پیش فرض شما در مورد اینکه دموکراسی رو برای کوبیدن نماینده مشروع مردم بازیچه کردم.این پیش فرض توی کامنتای شما روش تاکید میشد.می تونستید مفروضاتی دیگه ای داشته باشید اما انتخابتون این بود.قصدم گلایه و کشدار کردنش نیست،توضیح دادم تا بدونید علت واکنشم بی دلیل نبوده همین.
امید که مفید بوده باشه.ممنونم سلامت باشید.
پاسخ:
خواهش می کنم دیگه رنجشی نیست.
:)
پاسخ:
سیاست رو هرچقدر ازش بگیم باز یه چیزایی رو نگفتیم
پاسخ:
نیاز به عذرخواهی نیست،راحت باشین
خواهش می کنم:)
پاسخ:
به این نکته توجه نکرده بودم.
با کفش آمده بودن برای نماز رو یادمه:))
پاسخ:
از همین تریبون از دکتر بابت پاسخگویی تشکر می کنیم:))
پاسخ:
سلام واران جان
سال 97-98؟!چرا این قدر دور:))
خواهش می کنم.
پاسخ:
5:01ساعت
سلام برا اینکه دستم نخوره یک وقتی اشتباهی کامنت شما پاک بشه و شرمندگی بمونه کامنت رو تایید کردم اما برای پاسخ بایستی صبر کنید:)
#در_انتظار_پاسخ
کامنتتون خیلی طولانی بود حقیقتا ولی شلخته نبود منسجم بود روند مقدمه چینی و نتیجه گیری.ولی مشخصه خیلی ذهنتون درگیر این قضایا هست:))
اولا که تو پاسخ دکتر هم گفتم سیاست اینقدر گسترده ست که هر چقدر ازش بگی یک چیزهایی رو نگفتی و این هم خوبه و هم نیست از این جهت خوبه که به شما اجازه مانور می ده و منعطفه برای کسب آگاهی واز این جهت بده که هرچقدر صحبت کنیم ناکافیه و یک بدی دیگه اش اینه که خیلی راحت میشه برای مردمی که مطالعه ندارند فکت هایی رو آورد و دیدگاه ها رو تغییر داد تا سبد رای یکی رو نسبت به دیگری سنگین تر کرد.
دوما در مورد واژه "مردم" و حمایت از روحانی حساسیتشون و...علت حساسیت مردم یکیش قاعدتا به خاطر فضای رسانه ای هست که نمیشه قدرتش رو نادیده گرفت شما الان در بورکینافاسو یک اتفاقی بیفته مردم اینجا با خبر میشن لایک و دیسلایک می کنن و شروع می کنن به واکنش نشون دادن.از طرفی این حساسیت رو نمی شه به حامیان روحانی منحصر کرد.یا بهتره بگم تصور کنیم همه مردم حامیان روحانی هستن و وقتی بهش حرفی زده می شه جماعتی موضع می گیرند .یا اون هایی که موضع می گیرند یا موافقند همه از حامیان هستند.چند میلیون به ایشون رای ندادن که اونها هم مردم بودند و چند میلیون اصلا در انتخابات شرکت نکردند که اونها هم مردم هستند.این وسط یک نفر شعری خونده چند نفر توئیت زدن در طرفداری و چند نفر توئیت زدن در مخالفت از یک قضیه خرد به خاطر پر سرو صدا بودنش نمی شه نتیجه کلان گرفت.خطاب من هم به اون افرادی بود که این قضیه رو نه از باب دغدغه برای منحصر نبودن تریبون به جریان خاصی،که از باب قداست روحانی دارند پیگیری می کنند.یک تصور فانتزی هم در بین این افراد میبینم که قصد دارند روحانی رو با پشتوانه رای چند میلیونی مردمی جایگزین رهبر نشون بدن این طرز تلقی در موضع گیری های اخیر روحانی هم دیده میشه که واکنش هایی رو از سمت جناح های فکری مخالفش داشت.علتش اینه که تحلیلی که روی آرای کسب شده روحانی داره صورت می گیره غلطه .برداشتشون اینه که هرکسی به روحانی رای داده به رهبر نه گفته در حالی که دلایل رای آوردن روحانی بی برنامه گی رقیبش،نگرانی مردم از جنگ،سابقه چهارسال ریاست جمهوری و آشنا بودن تصویر،تیم تبلیغاتی قوی،حمایت هنرمندان،حمایت دانشگاهیان و...بوده.دلایل رای آوردن یک کاندید ریاست جمهوری متنوع و متفاوت هست و نمیشه فقط یک دلیل رو ذکر کرد و اون رو به همه مردم منتسب کرد.ضمن اینکه من متوجه نمیشم بر اساس چه شاخصی اصلاح طلب ها (برخیشون البته)تصور می کنن حامیان رهبر ایران تعدادشون کمه؟!چه آماری گرفتن؟!شکل این استدلال من رو یاد جریانات 88 می اندازه که همسر موسوی گفت داماد لرستان لرستان که دامادش رو رها نمی کنه به یکی دیگه رای بده.
سه اینکه من این آدرس سایتی که شما دادی رو باز کردم اما متوجه نشدم کدوم قسمت بایستی مراجعه کنم برای رده ای که شما اعلام کردید.اما منبع من از کتاب سیاست بین المللی در خلیج فارس:تبارشناسی فرهنگی نوشته آرشین ادیب مقدم بود که البته این سه کشور رو در خاورمیانه دموکرات تلقی می کرد نه در قیاس با سایر کشورهای دنیا و در این میان اسرائیل رو دموکرات تر از اون دو می دونست ولی در کل می گفت این سه کشور.توی کتاب بوزان هم اشاراتی از این دست دیدم کتاب مناطق و قدرت ها و مابقی کتاب ها در حوزه خاورمیانه که اسامیشون خاطرم نیست.بهرحال منظور من ایده آل بودن وضعیت دموکراسی در کشورمون نیست.ضمن اینکه شما بایستی این رو در نظر بگیرید که ایران پس از انقلاب به خاطر رویکرد نه شرقی نه غربی که داشت از سمت مجامع بین المللی در انزوا قرار گرفت و به رسمیت شناخته نشد و آمار ها گاهی با سوگیری هم همراه هست ضمن اینکه باز تاکید می کنم این فضای در حال حاضر با ایده آل ذهنی ام فاصله داره.
هشت سال دوران خاتمی هشت سال دوران هاشمی رفسنجانی و هشت سال هم دوران روحانی به قدر کفایت صدای شما رو در برگرفته.صدای احمدی نژاد ها کلا هشت سال بود که به دلایلی مثل ناکارآمدی خود رئیس جمهور و هجمه گسترده جناح های کارگزاران و اصلاح طلبان به خاطر اینکه وابسته به هیچ کدام از جریان ها نبود باعث شد کاملا از تاریخ حذف بشه.اگر پشتوانه قدرت قوی نداشته باشی در چرخه قدرت سقوط می کنی.بهرحال صحبت های آقای هاشمی رفسنجانی که گفتند کاری می کنیم که احمدی نژاد به فحش تبدیل بشه به واقع امروز میبینیم که محقق شده.ضمن اینکه احمدی نژاد چه حرف و هویتی برای ارائه داره دیگه؟!به قدر کافی فرصت داشت.آزموده را آزمودن خطاست.
درمورد اینکه رهبر تبریک نگفته روحانی فلان حرف رو زده بعد رهبر جوابش رو داده و...این ها هست باهم زاویه دارند.این قضیه حل شدنش دو طرفه ست چرا رهبر باید از مواضعش به نفع روحانی کوتاه بیاد؟!چرا روحانی رویه اش رو تغییر نده؟!بهرحال در مقابل هر خواسته ای،خواسته دیگری وجود داره شما تصور نکنید که رهبر ایران همینجوری از خودش موضع میگیره مطمئن باشید صحبت های ایشون هم پشتوانه مردمی داره.
تغییر مواضع سردمداران اصلاحات هم برام قابل باور نیست و اون رو در همون مسیر قدرت طلبی برداشت می کنم همونطور که برخی اصول گراها/اصلاح طلب ها همین الان شب می خوابن صبح پا میشن تبدیل میشن به اصلاح طلب/ اصول گرا
به نظرم بایستی این دوقطبی شکسته بشه و گروه های دیگر هم تلاش کنن...این خاندان گرایی که فضای سیاسی رو مسموم کرده و داره تحلیل می بره بایستی تغییر بکنه دیروز داشتم به دوستی می گفتم فضای سیاسی امروز قابل مقایسه با دوره های قبل نیست پیش ترها سر این چیزهای پیش پا افتاده بحث نمی شد.فضا دانشگاهی تر بود اما متاسفانه اهل فکر و فن رو از عرصه سیاست کنار گذاشتن یا بهتره بگم مدت هاست چهره شاخصی رو در این میان نمی بینم.
با مابقی صحبت هاتون هم یا موافق بودم یا نکته خاصی نداشتم برای گفتن.
پاسخ:
خوبه که علاقه مند هستین به مطالعه اما به نظرم سعی کنید عمیق تر مطالعه کنید.
چیزی که من در خصوص عدم پذیرش ایران در ساختار بین الملل گفتم یک واقعیت هست!ایران بعد از انقلاب به خاطر ایدئولوژی حاکم از سمت بلوک های شرق و غرب طرد شد از سمت آمریکا به خاطر اینکه متحد سابقش رو در منطقه از دست داده بود(سیاست دوستونی نیکسون)روسیه به دلیل نگرانیش در خصوص منطقه آسیای مرکزی و قفقاز که ایران در اون منطقه نفوذ کنه.از دیدگاه نظریه انتقادی بین الملل سازمان های بین المللی بر مبنای ساختار ناعادلانه ای اداره میشن و هژمون اثرگذار هست تلاش بر این هست که این شرایط تغییر پیدا بکنه.ولی این استدلالی که من برای شما گفتم در حوزه این نظریه قابل تعریفه نه توهم توطئه،خیلی ساده برخورد نکنید و به جملات دقت کنید چون فکر شده هستند.
من ویکی پدیا رو به عنوان منبع نمی پذیرم حقیقتش.ممنون میشم به کتاب از نویسنده معتبر رفرنس بدید.
لطف دارین ،خواهش می کنم
کی لینک اینجا رو داده؟:))
پاسخ:
پس تمرکز شما روی سایتی هست که اسم بردین،خب من آشنایی با این منبع ندارم،بایستی بررسی کنم.منابع من کتاب هایی بود که اسم بردم.
باشه حالا اگه می خواهید نجاتش بدید،حرفی نیست:))))
پاسخ:
سلام
جای بسی خوشحالیه که مفید بوده
آره اتفاقا شعری که پارسال خوندن تند و تیز تر بود
واقعا خاتمی این رو گفته؟!:))