یک روز با فوکو
کلاس قرار بود ساعت دو شروع بشه اما با توجه به تجربه قبلی ترجیح دادم نیم ساعت زودتر حاضر بشم.در کلاس بسته بود برای همین سرک کشیدم ببینم کسی آمده یا نه،که در نتیجه چند نفری رو دیدم که مقابلشون یک آقایی که شبیه شیخ پریشان با موهای آشفته که تیشرت پوشیده بود و سر در کتاب فرو برده،نشسته بود.با خودم گفتم خب کلاس قبلی هنوز تموم نشده.اما از اونجایی که آقایی که به نظر می رسید استاد باشه ظاهرش عجیب و غریب بود باعث شد از روی کنجکاوی دوباره سرک بکشم که در همین لحظه اون هم سرش رو بالا آورد و دیدم عه این استاده چقدر در میان اون انبوه موها شبیه میلاد دخانچیه!
خلاصه در کلاس رو باز کردن و دیدم درست آمدم.مشغول مرور کتابی بود که می خواست تدریس بکنه،زودتر اومده بود که بدقول نشه.قبل از اینکه بقیه بچه ها بیان،خودمون رو معرفی کردیم و خلاصه بحث رو کلید زد.بحث پیرامون اندیشه های فوکو درباره حکومت بود.نتیجه همه صحبت هایی که از ساعت 2 تا 7 شد این بود که :فوکو شما رو از جادوی حکمرانی آگاه می کنه. پیش فرض ها رو در ارتباط با حوزه دانش علوم انسانی به چالش می کشه و خلاف جهت رودخانه شنا می کنه و با یک رویکرد انتقادی نسبت به جریان های اندیشه سیاسی می گه:مکانیزم اعمال قدرت و غایت تو رو نمی طلبم.بعد از انقلاب ایران به این نتیجه رسیده که همه چیز جبر ساختاری حکومت نیست و ضمیر و اراده افراد می تونه موثر واقع بشه.جامعه مدنی و تشکلاتی از این دست رو در کشورهای لیبرال در مسیر ایجاد تابعیت در شهروندان تلقی می کنه و...مسائلی از این دست که شرح دادن و پرداختن به جزئیات و تفهمیش همه بچه های کلاس رو درگیر کرده بود.بعضی بحث ها حول محور معرفت شناختی بود.در این میان آقای دخانچی نه تنها شبیه این استادهای عصا قورت داده حرف نمی زد که یا باید روی میز پیداش می کردید یا یک دفعه ای وسط بحث جدی آب میوه اش رو می نوشید: ))
چنین انسان ریلکس و راحتی بودند:دی.مسائل رو خیلی ساده و قابل فهم شرح می داد و در پاسخ به کسانی که می خوان نشون بدن از دماغ فیل افتاده گانی غور کرده در حجمی از کتاب ها هستند خندیده و می گفت:دانش فقط یک قطره ست نه چیزی بیشتر.
این کلاس بیشتر از اینکه برای من فهم و درکی نسبت به فوکو رو حاصل کنه حس و شناخت بهتری نسبت به آدم هایی ایجاد کرد که به دور از تکبر،به معنی واقعی کلمه خودشون هستند،بدور از ادا و اطوارهای تهوع آور و در این میان اینکه چه جوری قضاوت بشن یا از تعداد دنبال کننده های اینستاگرامشون کم بشه یا بهش اضافه بشه اهمیتی نداره.
در آخر هم همه با هم چند تا عکس یادگاری گرفتیم و روز با یه خاطره عالی به پایان رسید:)