پالادیوم

پالادیوم


من از رندی نخواهم کرد توبه
و لو آذیتنی بالهجر و الحجر

پیوندها

عصر علوم انسانی

سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۳۳ ب.ظ

دیروز بالاخره ابر و باد و مه خورشید و فلک دست به دست هم دادند و در نتیجه توانستم باوجود مسافت یزد-تهران در برنامه عصر علوم انسانی حاضر بشوم.چند دقیقه ای از تنهایی نگذشته بود که خورشید طلوع کرد و حس گرم آشنایی بیشتر شد در آن جمع بچه های رشته علوم انسانی که دغدغه داشتند،پرسش داشتند و با رغبت آمده بودند.چون اکثریت حاضران به نظر می رسید در مقطع دبیرستان باشند جناب دخانچی بحث را از پایه و با توضیح چند اصطلاح کاربردی در مباحث علوم انسانی شروع کردند،از اهمیت رشته هایی که در این حوزه هستند،گفتند و روی این نکته تاکید کردند که:"مباحث نبایستی در فضای انتزاعی محصور بشه بلکه علوم انسانی بایستی کاربردی بشه،بایستی قادر باشه وضعیت های واقعی رو تحلیل بکنه،راه حل ارائه بده،بایستی قادر باشه خلق بکنه نه صرفا تکرار مکررات باشه،یا گیر افتاده در فضاهای خشک و انتزاعی دانشگاهی و ارائه چند تعریف از مکاتب و..بایستی در جریان باشه،پویا باشه و..."بعد به تاریخچه تعریف سنت و مدرنیته،تشکیک در تعاریف این دومفهوم و سه معنای کلی برای این دو پرداختند.صحبت های ایشان به نسبت جلسه گذشته منسجم تر و سرو شکل دارتر بود؛آغاز و اوج و انجام بحث خوب بود.پرسش و پاسخ نهایی بخش جذاب جلسه دیروز بود،سوالات هر کدام فرصتی می دادند تا از زاویه دیگری به موضوع پرداخته بشه.بیشتر از این حرفی نیست،اگر بخواهید بیشتر در جریان باشید امکانش هست و قادرید با تهیه فیلم و فایل صوتی که از جلسه دیروز تهیه شده،مطلع بشید.

کانال تلگرام عصر علوم انسانی:sharafodin_ir


  • نویسنده ....

جدال سنت و مدرنیته

يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۰۹ ق.ظ



خب من اگر الان تهران بودم هرجایی جلساتش برگزار می شد،یک ساعت زودتر خودم رو می رسوندم،تا استفاده ببرم.شما اگر رفتید شرکت کردید بعدش لطفا بنویسید کلیات مباحث درباره چی بود:)


  • نویسنده ....

بدنمندی

چهارشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۵۱ ب.ظ

فمنیسم، از معدود گفتارهایی ست که اتفاقا ارجاعی آشکار و بدون پیچیدگی های تئوریک دارد: بدن زنانه. بدن زنانه مفهومی انتزاعی مثل جوهر و عرض و جنس و فصل نیست که نیاز به تعریف دقیق داشته باشد تا بتوان آن را فهمید. ما همه گی بدنی داریم و به میانجی همین بدن، اعم از آن که زن باشیم یا مرد، تجربه ای از حضور و بدن زنانه در جهان داریم. فمنیسم با مساله سازی بر سر زیست و سرشت و سرنوشت همین تجربه از بدن زنانه ست که گفتاری سیاسی را می تواند سامان دهد. این که این بدن کمتر رنج بکشد، کمتر استثمار شود، تنها مساله ی زنان نیست، مساله ی هر موجود بدن مندی ست که در معیت بدن های زنانه زیست می کند. کیفیت و تحول وضع زنان، وضع همه ی ما را تغییر می دهد، چرا که نخستین پیوند انسان با جهان، پیوند او با بدنی زنانه ست. فمنیسم برخلاف تصور بوقچی های موافق و مخالفش، دعوا بر سر روابط جنسی بی بند و بار و ولنگار و ... نیست، دعوا بر سر رنجی ست که مادران ما برده و می برند و داغش را بر جگر همه ی ما می گذارند.

نوشته یوزف کا

  • نویسنده ....

چادری پاژیرو سوار

يكشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۰ ب.ظ

این خانم سناتور جوان یک فرد نیست، او یک جریان و یک پدیده است. او نماینده یک طبقه اشرافی مذهبی، یک نوع بوروژوازی تسبیح به دست است که با ویکتورین های قرن نوزدهم انگلستان قابل مقایسه است. طبقه ای که تجسم آن حرف مارکس است که ایدلوژی روبنا است تا به مثابه یک روکش بده بستانهای اقتصادی و به تاراج رفتن طبقه پایین را پنهان کند. این همان طبقه ایست که زیارت عاشورا میخواند و نذری میدهد و به ظواهر شرعی به شدت پایبند است اما فقط کافی است وارد منزلش شوید، آنجاست که مبلهای گرانقیمت و لباسهای برند و مدرسه های خصوصی و سفرهای خارجی و میهمانی های آنچنانی زنانه و کیف و کفش و ساعت های مارکدار خودنمایی میکند.این همان طبقه است که در مراسم خواستگاری حدیث و آیه و روایت میخواند اما تا مطمئن نشود که میتواند خون برژوایی و موازنه ثروت و قدرت را حفظ کند دست به وصلت نمیزند و اگر هم بزند مسلمان حرف میزند،اما فئودال عمل میکند.این همان طبقه است که علیرغم آنکه از قدرت ارتزاق میکند،از قضا هراز چند گاهی ژست اپوزوسیون میگیرد و در مجموع ترجیح میدهد با برژوای سکولار دسته بندی شود تا با طبقه مذهبی پایین.این همان پاژیرو سوار چادری است و این چادر همان است که از آن زر و زور و تزویر میچکد و اما سیاستمداری او، این نیز تصادفی نیست،این هم یک جریان است.او نماینده سیاستی رانتی است.سیاستی که سیاستمدارانش کم و بیش همه شبیه به هم اند و نماینده هایش معلوم نیست از کجا آمده اند،کجا درس خوانده اند قبلا چه کرده اند و بعدا قرار است چه کنند.این همان سیاستی است که به جای برنامه به جریان رای میدهد،به ژست های ایدلوژیک رای میدهد،به پاچه خواری برای بزرگان رای میدهد.همان سیاستی که اپوزوسیون آن از پوزیسون آن بدتراست.این همان سیاستی است که پروژه ندارد،برنامه ندارد  و غایتش حفظ وضع موجود است.این همان سیاستی است که همه اش لابی است و آقازاده و براساس اعتماد و رفاقت،تیم بندی میکند نه کارآمدی و تعهد.این همان سیاستی است که در آن استیت همه چیز را مصادره کرده است و در آن اگر انقلاب یک هیات پرشور و شعور بود الان تنها "سفره" ای از آن باقی مانده است.میشل فوکو در یک فرمولی گفت: "هرجا قدرت هست، مقاومت هم هست." اما این گزاره فوکو در اینجا مصداق ندارد.مقابل این طبقه،نه بروژای سکولار می ایستد و نه طبقه غیر مرفه مذهبی.اولی با او مبارزه نمیکند چرا که هردو از یک تبارند و دومی در جنگ طبقاتی با بالا با دیدن چادرو روضه متحیر گونه دست از مقابله میکشد.یک نوع نئوفرقانیسم درراه است.فرقان دولتی نبود.

 

میلاد دخانچی 14 تیر 95.صفحه شخصی اینستاگرام

  • این خانم سناتور جوان یک فرد نیست، او یک جریان و یک پدیده است. او نماینده یک طبقه اشرافی مذهبی، یک نوع بوروژوازی تسبیح به دست است که با ویکتورین های قرن نوزدهم انگلستان قابل مقایسه است. طبقه ای که تجسم آن حرف مارکس است که ایدلوژی روبنا است تا به مثابه یک روکش بده بستانهای اقتصادی و به تاراج رفتن طبقه پایین را پنهان کند. این همان طبقه ایست که زیارت عاشورا میخواند و نذری میدهد و به ظواهر شرعی به شدت پایبند است اما فقط کافی است وارد منزلش شوید، آنجاست که مبلهای گرانقیمت و لباسهای برند و مدرسه های خصوصی و سفرهای خارجی و میهمانی های آنچنانی زنانه و کیف و کفش و ساعت های مارکدار خودنمایی میکند. این همان طبقه است که در مراسم خواستگاری حدیث و آیه و روایت میخواند اما تا مطمئن نشود که میتواند خون بروژایی و موازنه ثروت و قدرت را حفظ کند دست به وصلت نمیزند و اگر هم بزند مسلمان حرف میزند، اما فئودال عمل میکند. این همان طبقه است که علیرغم آنکه از قدرت ارتزاق میکند، از قضا هراز چند گاهی ژست اپوزوسیون میگیرد و در مجموع ترجیح میدهد با بروژای سکولار دسته بندی شود تا با طبقه مذهبی پایین. این همان پاژیرو سوار چادری است و این چادر همان است که از آن زر و زور و تزویر میچکد. و اما سیاستمداری او، این نیز تصادفی نیست، این هم یک جریان است. او نماینده سیاستی رانتی است. سیاستی که سیاستمدارانش کم و بیش همه شبیه به هم اند و نماینده هایش معلوم نیست از کجا آمده اند، کجا درس خوانده اند قبلا چه کرده اند و بعدا قرار است چه کنند. این همان سیاستی است که به جای برنامه به جریان رای میدهد، به ژست های ایدلوژیک رای میدهد، به پاچه خواری برای بزرگان رای میدهد. همان سیاستی که اپوزوسیون آن از پوزیسون آن بدتراست. این همان سیاستی است پروژه ندارد، برنامه ندارد و و غایتش حفظ وضع موجود است. این همان سیاستی است که همه اش لابی است و اقازاده و براساس اعتماد و رفاقت، تیم بندی میکند نه کارآمدی و تعهد. این همان سیاستی است که در آن استیت همه چیز را مصادره کرده است و در آن اگر انقلاب یک هیات پرشور و شعور بود الان تنها "سفره" ای از آن باقی مانده است. میشل فوکو در یک فرمولی گفت: "هرجا قدرت هست، مقاومت هم هست." اما این گزاره فوکو در اینجا مصداق ندارد. مقابل این طبقه، نه بروژای سکولار می ایستد و نه طبقه غیر مرفه مذهبی. اولی با او مبارزه نمیکند چرا که هردو از یک تبارند و دومی در جنگ طبقاتی با بالا با دیدن چادرو روضه متحیر گونه دست از مقابله میکشد. یک نوع نئوفرقانیسم درراه است. فرقان دولتی نبود.



royekhateesteva.blog.ir

  • نویسنده ....

femen or man

پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۲۰ ب.ظ

اغلب به این سوالات فکر می کنم که چرا فمینیسم در ایران از طرف مبلغانش با مسائلی از جمله "قانونی شدن سقط جنین"،"روابط آزاد"،"برهنگی از نوع گروه فمن"معرفی میشه؟چرا حرکت گلشیفته فراهانی بلافاصله به حرکتی در راستای آزادی زنان و فمینیسم تعبیر میشه؟چرا کسانی که ما به عنوان بلندگوهای فمینیسم در ایران می شناسیم در مقابل هر نقدی به جریان حمایت از زنان ،کلمه"زن ستیزی" رو اطلاق می کنن؟

از طرفی چرا مخالفان جریان فمینیسم،اون رو توطئه غرب در راستای بیشتر به استثمار کشیدن زنان تعریف می کنن؟چرا از همه ابعاد و گرایش ها و تلاش های این مکتب فکری حرفی زده نمیشه؟چرا به سیاه نمایی صرف بسنده می کنند؟آیا این از تفکری نشات می گیره که مقصود از غرب زدگی یا غرب آگاهی،رو رد هرچیزی که در غرب متولد شده،می دونه؟آیا گمان می کنه نفی این جریان با بزرگ کردن و پررنگ کردن وجوهی که با فرهنگ ایرانی-اسلامی ناسازگار هست و معرفی کردن این مکتب به عنوان یک مکتب ضد انسان،کار مثبت و ثمربخشی هست؟

به نظرم هر کدام از دو گروه،خواسته یا ناخواسته بخشی از واقعیت و حقیقت این مکتب فکری رو پنهان می کنند تا ازش به عنوان مرکبی جهت رسیدن به مقصود مورد نظرشون بهره ببرند.این در حالیه که هر دوداعیه دار پاسداشت حقیقت هستند،آیا با دروغ میشه از حقیقت دفاع کرد؟!

نظریات فمینیست ها گسترده ست اما وجوه مشترک این حرکت که مثل هر مکتب فکری با نقد دست و پنجه نرم می کنه و از نقد در راستای تکامل خودش بهره می بره:"رفع تبعیض درباره زنان و بیرون آوردن آنها از حاشیه زندگی به متن زندگی "ست.

گذشته از این مقدمات؛قصد داشتم درباره "گروه فمن"مطلبی رو بنویسم.گروه فمن گروهی هست که با عنوان فمینیست نو با برهنه کردن بالاتنه شون،مدعی بودند که در راستای حمایت از حقوق زنان گام برمی دارند.حرکت آن ها با وجود انتقادهایی که از جریان های فمینیسم داشت با استقبال گروه های دیگری از فمینست ها مواجه شد و حتی به سایر کشورها از جمله کشورهای اسلامی هم راه پیدا کرد.در ایران نیز از این حرکت با عنوان حرکتی در راستای حمایت از زنان حرف ها زده شد و توجیهاتی از سمت کسانی که خودشون رو هوادار حقوق زنان می دانند،بیان شد.این قضیه بعضا تکرار شد و زنانی هم سو با این جریان در ایران برهنه شدند،تصاویرشان در فضای مجازی منتشر و دست به دست شد.این در حالی بود که گروهی از فمینیستها هم چنان با تردید به این گروه نگاه می کردند و به نقد آن می پرداختند.اما در ایران چه طور؟متاسفانه ما بیشتر پیرو جریان ها هستیم و گاهی حتی جلو هم می زنیم!بدون لحظه ای اندیشیدن،تحلیل کردن.چه طور ممکن است مکتبی که از ملزومات فکری اش "دور شدن از جنسیتی شدن زن هست"به راهکار برهنگی برسه؟!

در مستند "اوکراین فاحشه خانه نیست"که توسط فیلمساز استرالیایی کیتی گرین،ساخته شده به پشت پرده "گروه فمن"،اعضا و بنیان گذار اصلی این گروه که یک مرد هست،پرداخته شده.در این مستند نشون داده میشه که مردی به نام ویکتور که نام خودش رو هم"پدر فمینیست نو"گذاشته،این گروه رو تشکیل داده و تنها از زنان و دختران زیبا عضوگیری می کنه.ویکتور در جلوی دوربین حاضر میشه و حرف های مردسالارانه می زنه و این زنان به اصطلاح آزادی خواه رو!"احمق" و "ضعیف" خطاب و با آنها با رفتاری خشن و توهین آمیز مثل یک برده رفتار می کنه.

متن مشروح این خبر رو می تونید در این لینک ها بخونید:

اینجا و اینجا(با فیلترشکن)،اینجا

در آخر معتقدم اگر برای هدفی ارزش قائل هستیم بایستی براش وقت بگذاریم،مطالعه کنیم و پیرو کور نباشیم و در عوض سعی کنیم جریان ساز باشیم،بردگی شکل های مختلفی داره،اصرار ما بر ناآگاهی و دنباله رویی از هشتگ های اینستاگرامی،خواندن صرف چند وبلاگ و صفحات مشخصی از یک روزنامه بدون تحلیل هم شکل تازه ای از بردگی هست.به نظرم این مهم ترین چیزیه که میشه از کیتی گرین یاد گرفت.

 

  • نویسنده ....

ده پرسش

چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۰۳ ب.ظ

1.      معتقدین محرومیت و تبعیض زنان با کسب قدرت و شغل،تمام میشود؟

2.      معتقدین ورود زنان به عرصه سرمایه و بازار،ایده تفکر سرمایه داری و شکل تازه ای از نابرابری هست؟

3.      معتقدین سلطه ای که مردان  بر زنان دارند نه یک امر ذاتی بلکه حاصل ساختار اجتماعی ست ؟

4.      معتقدین زن و مرد ماهیتا با هم متفاوت هستند و زن ها ویژگی تربیت کنندگی دارند؟

5.      معتقدین درست است که زنان پیام آور صلح هستند ولی ویژگی تربیت کنندگی  مخصوص زنان نیست و مردها هم می توانند این ویژگی را کسب کنند؟

6.      معتقدین سفید پوست ها به استعمار و بهره کشی زنان سیاه پوست دست زدن؟

7.      معتقدین برداشت های متحجرانه از دین اسلام ست که حقوق زنان را ضایع کرده؟

8.      معتقدین برای تعامل با جهان،باید با الگوهای جهانی برای رفع تبعیض زنان یکی بشویم و گزینه اسلام را کنار بگذاریم؟

9.      معتقدین باید تفاوت های زنان و مردان را در کشورهای مختلف در نظر بگیریم و نسخه یکسانی برای همه آن ها نپیچیم؟

10.  معتقدین روحیه جنگاوری خاص مردان است و زنان اگر در عرصه بین الملل وارد بشوند،صلح حاصل میشود؟

اگر هر کدام از پرسش ها و دغدغه های بالا برایتان پیش آمده،به جدولی که در ادامه مطلب هست مراجعه کنید.

  • نویسنده ....

غربی شدن فرم ضد غربی

شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۴۲ ب.ظ

این البته یک بلای تمدنی است که در همه جا، چه در سینما، چه در معماری، چه در کلیپ ضد آمریکایی و چه در سیاست خود را نشان داده است: آنجا که فرم غربی برای مبارزه با یک محتوای غربی مورد استفاده قرار میگیرد.

t.me/miladdokhanchi

  • نویسنده ....

خواب زمستانی

پنجشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۶، ۰۱:۴۴ ب.ظ




[نام فیلم:winter sleep]
[کارگردان:نوری بیلگه جیلان]
[محصول سال 2014 ترکیه،آلمان و فرانسه]
[فیلم بردار:گوخان تیریاکی]
[برنده نخل طلایی جشنواره فیلم کن]
  • نویسنده ....

ماجرای عباس

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۲۷ ب.ظ



آنها از آنچه در آینه می بینیم به ما نزدیک ترند

  • نویسنده ....

کدام کار فرهنگی؟

سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ۰۱:۴۴ ق.ظ

جالب است! تا بن دندان غرب زده ایم و در پارادایم های شناختی مدرن غرقیم. نگاه مدرن ماست که به ما می گوید بهتر است حتی امری عمیق و انسانی و درونی مثل “پذیرش حکم ایمانی خداوند” را هم روی میز تشریح بگذاریم و از تبیین کارکردها و فواید عقلانی آن شروع کنیم، نه از توصیف رابطه درونی من انسان با آن. ما به مثابه ایران معاصر مدرن دوست داریم امر رازآلود رابطه میان انسان و حکم قطعی دین خداوند را هم به نحوی  تقلیل دهیم که پذیرش آن آسان شود؛ دوست داریم “کار فرهنگیما زود نتیجه بدهد تا بتوانیم جامعه را با آن کنترل کنیم، غافل از آنکه امر ایمانی به مسیر سلوک فردی احتیاج دارد تا محقق شود و سپس به نظم طبیعی و فطری جامعه انسانی منتهی شود. در “کار فرهنگی” تو با انسان به مثابه ابژه” سر و کار داری و به راحتی می توانی از هر روشی برای اقناع  او و القاء “پیام فرهنگی” به او استفاده کنی، اما در “تبلیغ دین” با انسان به مثابه “خلیفه الله” سر و کار داری و به هیچ دلیلی، حتی برای تبلیغ دین خدا، حق نداری از ابزارهایی استفاده کنی که اختیار، استقلال روحی، و خودآگاهی انسان را ذره ای سلب می کند. حجاب، یک دریافت معنوی بسیار باشکوه، رازآمیز، زیبایی شناسانه، و پویا و پرانرژی در رابطه میان من به عنوان یک زن و خدای من است، نه چیزی کمتر از این. اما مدیر فرهنگی جمهوری اسلامی فکر می کند این تجربة عمیقا درونی را می تواند با استفاده از ابزارهای فرهنگی مدرنی که در اختیار دارد، به راحتی انتقال دهد.

از مدیر فرهنگی جمهوری اسلامی انتظار زیادی نیست؛ او محصول عالم مدرن است و یاد گرفته است “فرهنگچیزی است که می شود آن را “ساخت”. و مثلا همانطور که برای بستن کمربند ایمنی می شود “فرهنگ سازی” کرد، برای پذیرش ایمانی حکم عبادی خداوند هم باید “فرهنگ سازی” کرد. مدیر فرهنگی جمهوری اسلامی نمی داند که:

اول: شان فرهنگ ذیل معنویت است. فرهنگ را می شود ساخت، اما معنویت را باید به نحو وجودی تجربه کرد.

دوم: حجاب امری ایمانی ست. پس برای اینکه حجاب گسترش پیدا کند، معنویت باید گسترش پیدا کند، پس موانعی که شهروند جمهوری اسلامی را از گرایش طبیعی به سمت معنویت دور می کند باید از سر راه برداشته شود.

سوم: ابزارهای فرهنگی مدرن اساسا برای “تبلیغ دین” طراحی نشده اند، پس استفاده از این ابزارهای کهنه برای تبلیغ حجاب هم در بیشتر موارد نتیجه معکوس دارد. مثلا وقتی سینما اساسا عالم جلوت و جلوه گری و تظاهر است، اصلا می شود از خانم بازیگر انتظار داشت چادر بپوشد و زیبایی اش را پنهان کند و رازورانگی و خلوت و عدم جلوه گری را که چادر با خودش می آورد تحمل کند؟


شیما عالی

  • نویسنده ....